خاطرات سفیر

زندگی در شهر و کشوری غریب با انواع و اقسام چالش‌ها همراه خواهد بود. از تفاوت‌های فرهنگی، تا زبانی که شنیدن گوش به آن آشنایی ندارد. حتی هوایی که در آن نفس می‌کشیم هم می‌تواند غریبه باشد. روزگار دانشجویی که تنها به همراه آرزوها و هدف‌هایش به کشوری غریب پا گذاشته نمی‌تواند راحت و بی‌دردسر طی شود. اما روزگار دختری با پوششی متفاوت در کشوری اروپایی می‌تواند به مراتب سخت‌تر و پرچالش‌تر باشد. او باید از خود و عقیده‌اش دفاع کند. از دین و کشورش حمایت کند و این به هیچ وجه آسون نیست.

خاطرات دختر مسلمانی که در کشور فرانسه، هر چند برای ادامه‌ی تحصیل در مقطع دکتری حضور دارد اما سفیری شده است برای دفاع از حقیقت اسلام. مواجهه‌ی او با آدم‌های مختلف و اتفاقات متفاوت این خاطرات را جذاب‌تر می‌کند، از قبول نشدنش در بهترین دانشگاه فرانسه تنها به دلیل حجابش و دست ندادن با سرشناس‌ترین اساتید مرد تا برگزاری دعای عهد در اتاق خوابگاه و خواندن دعای کمیل برای «یک سلیم النفس».

حضور یک دانشجوی محجبه در فرانسه در مهد قانون لاییک که اجازه استفاده از هیچ یک از نماد های مذهبی در مکان های رسمی را نمیدهد ، یک مقوله جدید در ادبیات روز برای به تصویر کشیدن اعتراض دینی است. تبلیغ اسلام در خوابگاه دخترانه و ترویج پوشش حجاب در دانشگاه به شدت مسئولان دانشگاه رو عصبی کرده و نقش اصلی قصه ی ما باید با مشکلاتی که در دانشگاه دارد دست و پنجه نرم کند

آنچه در این مطلب میخوانید !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *