اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است...
در کتاب بازی همراهمون باشید:
همیشه نویسنده ها چالش های مختلفی درمقابله با نوشتن درباره امام حسین (ع) و در کل ائمه اطهار را دارند. البته باید به این موضوع اشاره کنم که هر نویسنده ای توفیق نوشتن برای حضرت عشق را پیدا نمیکند و ممکن است بعد ازیکبار نوشتن، قلمش دیگر نور و توان و جوهر کافی را برای نوشتن برای یک موضوعی نداشته باشد. با این حال به سراغ سارا عرفانی، بانوی خوش قلم دنیای داستان رفته ایم و میخواهیم درباره داستانک های عاشورایی ده و چالش های نوشتن درباره امام حسین(ع) و مشکلات دنیای کتاب های آیینی پای صحبت های او بنشینیم.
خانم عرفانی درست میگویند که نوشتن برای امام حسین کار هر نویسنده ای را سخت میکند؟
در کل فکر میکنم نوشتن برای ائمه معصوم سخت است و نکته بعدی که باید به آن توجه کرد این است که باید خودشان بخواهند. فارغ از هر شعاری به نظرم تا زمانی که خودشان این را از ما نخواهند، ما قادر به نوشتن درباره آن ها نخواهیم بود و نمیتوانیم برای آن بزرگواران قلم بزنیم.
گاهی وقت ها اعتراف میکنم که میخواستم برای آنها بنویسم و این امکان به وجود نیامده.
نوشتن برای امام حسین (ع) سختی های خودش را دارد و ما باید به یک درک،بلوغ و پختگی خاصی برسیم که بتوانیم برای او قلم به دست بگیریم.
من یک زمانی میخواستم زندگی نامه حضرت فاطمه معصومه (س) را بنویسم و با تمام وجود به این درک رسیدم که ما با وجود این جان و روح هایمان نمیتوانیم به سطح آن بزرگواران برسیم. در نهایت باید قلب خود را برای آن ها وسعت بدهیم و با این وجود در آخر در حد وسع خودمان میتوانیم بنویسیم.
امام حسین کودکی شما چه شکلی بود؟
چه تصویری از ماه محرم در کودکی برای شما تداعی شده بود ؟
یکی از تصاویری که میتوانم از آن زمان به یاد بیاورم این بود که با بچه های همسایه و بچه های فامیل جمع میشدیم و در حیاط خانه یک دسته عزاداری کوچکی برپا میکردیم، در بین آن دسته عزاداری یک پارچ شربت نیز آماده می کردیم و یکی از بچه ها نوحه میخواند و به یاد دارم که با درهای قابلمه سنج میزدیم.
چنین تصویری برای من از عزاداری های ماه محرم به بسیار شفاف است ومی توانم در خیالم آن را هزاران بار مرور کنم.
مجموعه داستانکهای عاشورایی رو پیشتر برای چه رده سنی و برای چه مخاطبی و هدفی نوشتین؟
ما تا اکنون در باشگاه بانوی فرهنگ به عنوان دبیر سه دوره سوگواره عاشورایی داستان کوتاه برگزار و داستانک های بهتر در دو دوره از این رویداد را به دو جلد کتاب داستانک های عاشورایی یا ده منتشر کرده ایم.
رده سنی این کتاب برای مخاطبان بزرگسال تعریف شده و بیشتر این داستانک ها حاوی پیام هایی هستند که گاهی انسان با خواندن آن میتواند تلنگری در خود را حس کند.
تقریبا هرسال عزاداران حسینی روایت کربلا را در هیئت ها دوره میکنند، چطور از پس این چالش بر آمدین که نوع نگاه و داستان برای مخاطب تکراری نباشد؟
من فکر میکنم کارکرد هنر همین است که میتواند هر اتفاق قدیمی و تکراری را به صورت تازه،جدید و غیر کلیشه ای برای مردم عام منتقل کند. ما در هنر شاهد این مورد هستیم که هرروزه چیزهایی تازه درباره عشق،مرگ،تولد میبینیم که اساسا خود این کلمات در تاریخ بسیار تکرار شده اند.
درباره ماجرای کربلا نیز همینطور است و ما از یک هنرمند انتظار داریم که به این نگاه تازه و آشنا زدایی برسد و بتواند این ماجرا را با یک زاویه دید جدید و خلاقانه تعریف کند. در کل انتظار جدا از این موضوع فکر میکنم انتظار دیگری از هنرمند نمیرود جز این که با یک نگاه خلاقانه مخاطب را شگفت زده کند.
در انتشار کتاب های آیینی امروزه چه قدر موفق هستیم؟ آیا همانقدر که در ظاهر به مسائل آیینی توجه میشود، در سبد فرهنگی نیز این امر صورت میگیرد؟
من فکر میکنم باتوجه به این مورد که امروزه کتاب های خوبی در حال نشر هستند اما باید این را بگویم که هنوز کم است. ما هنوز برای تمام سلایق آثار خوبی نداریم و این آثار حتی میتوانند کلیشه ای باشند و فکر میکنم اگر نویسنده های ما نیاز دارند تا آموزش ببینند که نگاه کلیشه ای و شعار زدگی خود را به پایان برسانند.
در گذشته مشکل شعارزدگی در آثار آیینی بسیار بود اما امروزه این مشکل کمتر شده اما همچنان این مشکل در آثار آیینی پابرجاست، ما امروزه نیاز به نویسندگانی داریم که برای آنهایی که کمتر درباره امام حسین (ع) اطلاع دارند قلم بزنند.
کدام صحنه از واقعه عاشورا برای شما نوشتنش غیر ممکن یا خیلی سخت است؟
برای من شاید سخت ترین قسمت یا لحظه صحنه عاشورا قتلگاه است، این سخت ترین لحظه برای هر شخص تفاوت دارد ولی برای من سنگین ترین بخش واقعه عاشورا لحظه به شهادت رسیدن امام حسین(ع) است. اگرچه خیلی برای من سنگین تمام می شود ولی دوست دارم داستانک هایی در این بخش بنویسم.
به نظر شما این روزها نسل جدید همونطور که باید با امام حسین و اهل بیتش آشنا میشوند؟
بخشی از این جواب مربوط میشود به اینکه باید ببینیم چه قدر از بچه های این نسل با عاشورا و امام حسین(ع) آشنا هستند. در کل ما باید امروزه با زبان حال آن اتفاق را برای مخاطب منتقل کنیم و نباید انتظار داشته باشیم که مخاطب کنونی با همان زبان چند دهه گذشته با این موضوع ارتباط برقرار کند.
در نوشتن کتاب های آیینی و تاریخی چه چیزی باید اولویت اول نویسنده قرار بگیرد؟
فکر میکنم نویسنده باید پژوهش را سرلوحه کار خود قرار بدهد و این پژوهش صرفا نباید سطحی باشد، دومین موردی که میتوانم به آن اشاره کنم این است که جذاب نوشتن یک امر مهم در نوشتن کتاب های آیینی خصوصا امروزه به شمار میرود.
تا به حال شده به دلیل نویسنده بودنتون در کنار یک روضه به سوژه های خاصی برای نوشتن برسید؟
من خیلی از سوژه هایم را در اوج روضه پیدا میکنم و برای خودم این مورد جالب است. اگر در آن لحظه امکان نوشتن برای من فراهم باشد آن را مینویسم و اگر امکان نوشتن سخت یا غیر ممکن باشد، معمولا فراموش میکنم
اگر یک فرد توریست و نا آشنا به اسلام و امام حسین اتفاقی از شما بخواهد که ایشان را تعریف کنید چه میگویید؟
خیلی سخت است اما من میگویم امام حسین یک فرد آزاده ایست که نمیخواست زیر بار ظلم برود. برای ما شیعیان امام حسین (ع) نماد آزادگی به شمار میرود و چرا یک مرد باید با خانواده و عزیزترین افراد خود به سمت یک سپاه ده هزار نفره برود و مقابل آن بایستد؟
معمولا در محرم کتاب یا فیلمی دنبال میکنید که هم موضوع با این ماه باشد؟
درحال حاضر و در سال های اخیر خیر اما من کتاب پدر عشق پسر آقای سید مهدی شجاعی که درباره حضرت علی اکبر (ع) نوشته شده را خیلی دوست دارم و این کتاب در نوجوانی من را خیلی تحت تاثیر قرار داد و از آن زمان که این کتاب را مطالعه کردم، ارادت ویژه ای پیدا کردم نسبت به حضرت علی اکبر (ع) و شناخت من نسبت به ایشان تغییر پیدا کرد.
حتما توصیه میکنم هرکسی که این کتاب را نخوانده، یک بار آن را مطالعه کند و ای کاش بین این افراد نوجوانان هم از کسانی باشند که مخاطب این کتاب قرار میگیرند.